۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

دانستنیها

آیا میدانستید تنها دلیل اینکه برادران لومیر سینما را بصورت سیاه و سفید اختراع کردند، کور رنگی مادرزاد آنها بوده است؟
آیا میدانستید خِمِرهای سرخ پیش از انتخاب این نام، ابتدا نام خپل های نیلی و سپس پهِن های قهوه ای را برای خود انتخاب کرده بودند؟
آیا میدانستید برای اینکه ده و نه و هشت و هفت و شیش، با پنج تا بشود یازده تا، به چند پیک ویسکی نیاز است؟
آیا میدانستید تمامی حروف نام مبارک حضرت امام (روح الله الموسوی الخمینی) در تک تک سوره های قرآن آمده است؟
آیا میدانستید اگر سوسن خانم فقط یه دونه باشد، احتمال اینکه کفشهای سفید پایش باشد 1 به 37 است؟
آیا میدانستید فیلم ارباب حلقه ها بر اساس زندگی حضرت ایوب (شخصیت گالوم) ساخته شده است؟
آیا میدانستید که هیچگاه نمیتوانید پشت آرنج خود را لیس بزنید؟ (عزیزانی که توانستند در صورت علاقه مندی و آمادگی برای شغلی در کشورهای اطراف خلیج فارس با درآمد خیلی بسیار با ما تماس بگیرند).
آیا میدانستید در دوره ای از تاریخ تمامی حیوانات کره زمین در نزدیکی های منزل نوح اینا میزیسته اند؟
آیا میدانستید در ایران پیش از حمله اعراب پدرسوخته و در دوران حکومت مذهبی ساسانیان، تمامی مردم ایران دارای آیفون 5 اپل و اتوموبیل های لامبورگینی دیابلو بودند که متاسفانه چون تکنولوژی آنها مطابق قرآن نبود اعراب همه را از بین بردند؟
آیا میدانستید در مدت زمانی که به خواندن این مطلب اختصاص دادید، 47 سلول خاکستری شما به شهادت رسیدند؟ یاد و خاطره شان گرامی.
آیا میدانید این جمله از کیست:
"هر نقل قولی که در اینترنت وجود دارد لزوما واقعی نیست. پیش از اشتراک گذاری زحمت سرچ آن را به خود بدهید."
الف: آبراهام لینکلن در سال 1974.
ب: چارلی چاپلین در سال 1835.
ج: دکتر شریعتی هنگام خواندن نقل قولهای خودش در اینترنت.
د: کوروش کبیر، در چه سالی مهم نیست، قبل از نابودی ایران بزرگ و زیبا و زرتشتی و خفن و گوگوری مگوری و بهشت روی زمین توسط اعراب (من نژاد پرست نیستما، ولی این عربا خیلی بو میدن. *).
ه: ران جرمی کبیر 1985.**
برگرفته از کتاب: آنچه نمیدانستید و فرقی هم به حالتان نمیکرد
اثر ماندگار آدولف ایرانی نژاد اصل ناف آریایی تا دسته.

*دقت کنید که این جور جملات همیشه با "من نژاد پرست نیستم" شروع میشود.
**بزرگترین پورن استار دهه 80 و 90

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

جل الساینس!

طرف میگه آمریکا بخاطر اینکه به ایران قطعات بوئینگ نمیفروشه مقصر سقوط هواپیماهاست! شیخ ماست دیگه، بالاخره همیشه هم کرامت نداره. بروسلی که نیست. بعضی وقتها یک همچین تراوشاتی هم داره. یک زمانی انقلاب نزدیک بود، سقف مهرآباد ریزش میکرد تقصیر شاه بود. الان همه چیز به لطف اتحاد عزیزان ضد استعمار و ضد استکبار شده تقصیر آمریکا. جمهوری اسلامی به درک. آمریکا رو بچسب و اسرائیل. حضرت امام داره توی قبرش به لطف شما از شادی بندری میزنه. چسبیدین به آرمانهای طلاییش ول کن معامله هم نیستید! هی حضرت آرمانها و معامله رو تکون میدن، مثل حبل المتین بهشون چسبیدین ول نمیکنین.
حالا اصلا آمریکا بد. آمریکا اخ. اصلا امیدوارم آمریکا با ابدال حق محشور نشه. به حق پنج تن آل عبا جز جیگر بزنه. اصلا امرأت الأمریکیه حمالة الحطب. خوبه؟ بالاخره البغدادی چند سال توی لیست تحت تعقیب های اف بی آی بوده، بعد به دروغ خبر میزنین که آمریکا گفت داعش رو ما ساختیم! جل الساینس! شما پرچم طرف رو آتیش میزنی، توی مدارس روی زمین پرچم کشورش رو نقاشی میکنی که بچه ها برای کلاس رفتن از روش رد بشن، همه جا فحشش میدی، به دشمنانش کمک میکنی، بعد میگی به چه حقی به ما بهترین جنسهاتو نمیفروشی؟! درود بر شرف آریایی/اسلامیت!
والله یادمه وقتی بچه بودیم و با توپ پلاستیکی بازی میکردیم، اگه یکی میومد توی زمین بازی که توپ فوتبال چهل تکه داشت، تو اگه میخواستی با توپش بازی کنی باید باهاش رفیق میشدی؛ یا جداقل دیگه فحشش نمیدادی! اگه اذیتش میکردی طرف هم طبیعتا توپشو بهت نمیداد یا به بقیه میگفت با تو نمیخواد بازی کنه! ظاهرا دوستان و عزیزان نمیخوان باور کنن که این حق یک کشوره که به کشور دیگه چیزی نفروشه! انگار اینکه بگن آمریکا بده ننگ و آبروریزی جمهوری اسلامی رو کمتر میکنه! به قول حضرت امام: "لکن صدایش رفت. با بویش میخواهید چه کنید؟" عادت کنید عزیزان، جمهوری اسلامی در حال حاضر یکی از بزرگترین آدم بَده های فیلم "تاریخ معاصر" است.
از نظر من دلیل این موج مرگ بر آمریکا و اسرائیلی که راه افتاده، علاوه بر ادغام همیشگی عقده های حقارت (کنونی) و خود بزرگ بینی (تاریخی) ما (دَد بَردیه بخدا!)، یک مقدارش اینه که بخشی از این عزیزانی که مردم رو به فردایی روشن تحت پرچم جمهوری اسلامی امیدوار میکنند و عبور از جمهوری اسلامی رو محال نشون میدن، خودشون دیگه فهمیدن که چقدر ساده لوحی کردند؛ یا اگر عمدی بوده، مردمی که فریب این عزیزان رو خوردند دیگه دارند میفهمند که اسکل گشته اند، و این عزیزان مجبورند یک توجیهی برای بد بودن شرایط پیدا کنند. این جمله ی: "قرار بود شرایط بهتر بشه، ولی بخاطر این دشمنان نشد" همیشه توجیه قابل قبولی برای بی کفایت ها و دیکتاتورها و ایدئولوژی پرستان بوده.
این توهم ماخولیا وار شما نیز بگذرد.
و هذا مشغولات و مکنوناتِ قلبی، و قمبلتی علی لسانی، و جاء الدایاریا، و فقه قولی بعد الایاما کثیرا. فهذا الفنامنان یونیکا، و لا ریپیتاً له. 
بیست و سوم سپتامبر سنه دوهزار و چهارده

۱۳۹۳ شهریور ۲۸, جمعه

راهنمای ترجمه: ادبیات مقامات در جمهوری اسلامی

کلمات : معنی واقعی کلمات

ملت ایران: من و همفکرانم
ملت ما: من و همفکرانم
 مردم: من و همفکرانم
جمهوری اسلامی ایران: من و همفکرانم
دشمن/دژمن: بقیه کشورهای کره زمین منهای 5
استکبار جهانی: بقیه کشورهای کره زمین منهای 5 
کشورهای دوست: آن 5 تا
رابطه بر اساس احترام متقابل: حمایت کنید تا نفت بگیرید
ایادی استکبار: مخالفین ما
فریب خوردگان: دوستان دیروز
بی بصیرت: دوستان دیروز
خوارج/ناکسین: دوستان دیروز
حضرت امام: آس حکم
به سزای اعمالشان/خیانتهایشان/جنایاتشان برسانیم: اعدام
اجرای عدالت: اعدام
مجازات: اعدام
ژر:شعر
انتخابات: موعد تسویه حساب و بازتوزیع قدرت در درون رژیم
مردم پدر اینها را در خواهند آورد: بسیج را میفرستیم سر و صدا کنند
خود مردم نخواهند پذیرفت: اصلاح طلبان حکومتی را میفرستیم سر و صدا کنند
حمایت جهانی: نایاک و شرکای خارج را میفرستیم سر و صدا کنند
احساس خطر: دوشواری در راه است
مقاومت/ ایستادگی: کمی تحمل پیش از خم شدن
ارتش: سپاه
اقتصاد/بورس: سپاه
صادرات: نفت
واردات: همه چیز منهای نفت
ددمناشن: داداشم اینا 
بهتر است/ ترجیحا/ حدالامکان: باید 
مقام معظم رهبری: خط نگهدار
ائمه جمعه: اسپیکرهای ایشان
کیهان: بلندگوی دستی ایشان
صدا و سیما: آمپلی فایر ایشان
نوشیدن جام زهر: دگمه ی گه خوردم را فشار دادن
نکته: در این گونه ادبیات صفت تفضیلی "تر" وجود نداشته تنها صفت افضل یا "ترین" کاربرد دارد. همچنین واژه های "نمیدانم"، "شاید" نیز در قرون میانه از این زبان حذف شده است.

۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

سخنی با نوجوانان

 اگر تاریخ پیشرفت و تکنولوژی انسان را به قطارهای شهر بازی تشبیه کنیم، در حال حاضر ما در یکی از مراحل "یوووووهوووووووووهوووووو!" به سر میبریم. بگذارید توضیح بدهم.
اگر میبینید پدربزرگ و مادربزرگتان با تکنولوژی هیچ میانه ای ندارند و حتی مدیریت کنترل از راه دور تلویزیون برایشان سخت است، یا پدر و مادرتان تا این اندازه سرگردان هستند و از هر کاری که میخواهید بکنید، هر بازی کامپیوتری که میخواهید بخرید، و هر نوع جدید موسیقی که میخواهید گوش بدهید وحشت دارند، دلیلش این است که در مجموع طول تاریخ جهان، به اندازه 50 سال عمر آنها تحولات تکنولوژیک اتفاق نیافتاده. بنده زمانی را یادم هست که ما نامه مینوشتیم. با خودکار. تلفن خانگی نداشتیم و دوستی در اروپا داشتیم که دو ماه طول میکشید تا نامه هایمان برود و برگردد. (نامه همان ایمیلی است که مانیتور دورش نباشد). بعد تلفن زیاد شد. معمولا یک دانه بود در خانه. توی اتاق هال یا پذیرایی، یا حتی در چند اتاق ولی اوایل فقط با یک خط تلفن. جان؟ یک خط تلفن چیست؟ توضیح میدهم. یعنی وقتی از اتاقتان داشتید با دوست پسر یا دخترتان حرف میزدید، مادرتان از آن اتاق گوشی را برمیداشت و شروع میکرد شماره گرفتن! بعد شما باید داد میزدید "ماماااااااان گوشی رو بذاااار! دارم حرف میزنننم" بعد مامانتان شاکی میشد و پشت تلفن جلوی دوست پسر/ دخترتان شروع میکرد بحث کردن که این چه طرز حرف زدن است و ....خلاصه اصن یه وضی. خانواده های زیادی سر این موضوع از هم پاشیدند. یاد و خاطره شان گرامی. این را هم بگویم که در زمان ما از دید خانواده ها فقط پسرها دوست دختر داشتند، دخترها دوست پسر نداشتند، حتی اگر داشتند. 
بازی کامپیوتری در زمان کودکی ما آتاری بود و کمی بعد تر میکروجنیوس یا نینتندو. آتاری یک بازی داشت که توی آن یک خط کوچک عمودی سمت راست تصویر بود، یک خط کوچک سمت چپ. بعد یک توپ بینشان رد و بدل میشد و اینها باید از دیواره تصویر سمت خودشان دفاع میکردند. هیجان مفرط بود آقا. هیجان. بسیاری از والدین به خشونت این بازی و تاثیر آن بر کودکان اعتراض کردند. من یادم نمیرود، پسر دایی ام تحت تاثیر این بازی تا 10 سالگی با کله میدوید سمت هر دیواری که یک نفر جلویش ایستاده بود. 
فکر کنید در آن اوضاع و احوال، اینترنت سر و کله اش پیدا شد. نه این اینترنت مخوف الان. دو تا رکاب دوچرخه بود که به کیس کامپیوتر وصل میشد و شما باید پشت میزتان هی رکاب میزدید تا اینترنت از کار نیافتد. (این بخش نیاز به تایید دارد). زمان ما اینترنت شما تمام میشد. بله تمام میشد. بعد باید میرفتید بازار و روی یک کارت چند ساعت اینترنت میخریدید. وقتی روی صفحه ای کلیک میکردید میتوانستید بروید شام بخورید و برگردید تا صفحه باز شود. بعد در عرض چند سال، اینترنت این چیزی شد که الان هست. الان از آن سوی دنیا در عرض چند ثانیه با یکی این طرف دنیا بصورت تصویری صحبت میکنید. متوجه هستید؟ تصویری. از آن چیزهایی که در کتابهای ایزاک آسیموف بود! پدر و مادر شما دارند در دنیایی زندگی میکنند که وقتی بچه بودند در کتابهای علمی تخیلی خوانده بودند. وقتی میگویم اگر تاریخ پیشرفت و تکنولوژی انسان را به قطارهای شهر بازی تشبیه کنیم، در حال حاضر ما در یک از مراحل "هوووووووووهوووووو" به سر میبریم، یعنی زمانی که یک سربالایی بزرگ (تاریخ بشر تا قرن بیستم) را پشت سر گذاشته ایم و توی یک سرازیری افتاده ایم و داریم از شدت سرعت جیغ میزنیم. پدر و مادر و پدربزرگ و مادر بزرگ شما الان در چنان وضعیتی قرار دارند. دور و برشان اینقدر همه چیز به سرعت دارد عوض میشود که صورت آنها در حالت جیغ دائمی قرار دارد. کمی درکشان کنید. برایشان چیزها را توضیح بدهید. هیچ نسلی در تاریخ تا این اندازه از نسل بعدی خودش فاصله نداشته. گناه دارند بخدا.