آنچه گذشت...
دودّورود دورود دورووود دوروروروود (شیپور)
بالاخره آقای محمد رضا خاتمی رسما اعلام کردند که اگر رژیم
اصلاح شدنی بود، که ما هستیم و میکنیم، اگر اصلاح شدنی نبود هم ما هستیم و میشویم،
آنقدرکه (اصلاح کنندگان ما) خسته شوند.
در پی این سخنرانی، آقای سید محمد خاتمی نیز رسما موسوی و
کروبی را فریب خوردگان و ضالّین نامید و از رهبر معظم درخواست بخشیدن یا نبخشیدن آنان
را کرد (آپشنال به میل مقام معظم). ایشان سپس در گوش آقای موسوی آب دهان انداخت و
سیگار خود را بر روی پیشانی مهدی کروبی خاموش کرد. طرفداران ایشان بدین گونه عمل وی
را توجیه کردند که آقای خاتمی قصد داشته از طریق روانشناسی معکوس علاقه خود به این
عزیزان را نشان بدهد. بیت:
اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی
ما از همینجا لبهای
گوشتی و رب اناری آقا محمدرضا را بوسیده از ایشان کمال تشکر را داریم. ایشان به
بقای رژیم جمهوری اسلامی ولایت فقیه راضی، برادرشان راضی، بقیه کسانی که حاضرند در
صورت اصلاح نشدن رژیم با همین وضعیت کنار بیایند هم لبیکشان را بگویند تا ما بفهمیم
برای آوردن باقالی به چند فروند خر نیاز هست.
نکته جالب اینکه تنها چند روز پیش گروهی از نخبگان (اینهم
از آن کلمه هاست که همچین دست و دلبازانه بکار میبریم) نامه ای نوشتند و آن را به
شمقدر سپردند تا در چاه جمکران بیاندازد. اما از بد روزگار، وقتی شمقدر به تبریز
رسید این عزیزان یادشان آمد که گویا تولد آقای خاتمی هم هست. به موبایل شمقدر زنگ
میزنند که آقا متن نامه را تبدیل کن به تبریک تولد و ببر برای آقای خاتمی. شمقدر
میگوید خوب روی یک کاغذ دیگر مینویسم، آنها میگویند چون نامه باید سربرگ نخبگان
جامعه ایران و حومه را داشته باشد، مجبوری از همان کاغذی که نامه قبلی را رویش
نوشتیم استفاده کنی. اینطور شد که متن این دونامه کاملا با هم قاطی پاتی شد. خلاصه
این نامه به دست ما رسیده که در زیر میخوانید:
یا سید، ادرکنی عجل علی ظهورک. ای آقای ما،
تو که رفتی* واسه من جای آشتی
که نذاشتی، کاش از اول گل عشقو** توی قلبم نمیکاشتی، یه بهونه که دوباره با تو باشم که ندارم، این
تو هستی که بیایی با یه بوسه*** واسه آشتی، گول مالیدی تو دوباره و سه باره... راستی تولدت هم مبارک!
و بدین ترتیب بودن که برخی عزیزان به اهمیت خواندن مطالب پیش
از امضا پی بردند.
حالا جالب میدانی چیست؟ اینهایی که از ماتحت مبارک سیدخندان
مانند سنده هنگام یبوست آویزان شدهاند و پایین نمیافتند همان آدمهایی
بودند که مرحوم بختیار را که واقعا قصد اصلاح و اختیار تام هم برای این کار داشت را
هنوز نوکر بی اختیار میخوانند و آخر هم رفتند خدابیامرزش کردند. انگار موسوی و
کروبی بلد نبودند مثل آقای خاتمی وقاحت به خرج بدهند و به حصر نیفتند...جان؟ بله
دوستان به من اشاره میکنند که نه، ظاهرا بلد نبودند. بله:
شرف و وجدان ظاهرا تنها اقلامی بوده که تورم تاثیری
روی رشد آنها نگذاشته.
ظاهرا فلسطین اشغالی، سرزمین انتفاضه و خون و قیام، اکتبر
فست برگزار کرده که جشن آبجوخوری است. پیشنهاد میشود عزیزان اردوگاهی و تاب
خورندگان از محاسن امام راحل یک سری به فلسطین زده دو تا پاینت آبجو نوش جان کنند،
شنیدهام از پوسیدگی و فسیل شدن سلولهای خاکستری مغز جلوگیری میکند. از وقتی این
خبر را خواندم هر وقت شعار "ایران شده فلسطین" را میشنوم آه میکشم و
میگویم: بزک نمیر بهار میاد. همش وعده سر خرمن.
گویا آقای فیروز آبادی مذاکره با آمریکا را مشروط به برقرار
شدن دموکراسی در آمریکا کرده بودند. ایشان در حالی که آب نبات خود را لیس میزدند
گفتند: "تازَشم، اگر مسلمون نشین همتون میرین جهنم. رئیس جمهورتون هم کاکا
سیاهه، انتخابات شما همش الکیه و دموکراسیتون توهمی بیش نیست... ." صبر کنید
ببینم، فکر کنم خبرها اشتباه شده، این را که نایاکیها و آرمان امامیها میگفتند
و میگویند و خواهند گفت. فرق اینها با سپاه چی بود پس؟
-
سپاهی ها از استکبار جهانی متنفرند، ولی اینها از امپریالیسم. آنها از شیطان
بزرگ متنفرند، اینها از آمریکای کاپیتالیست جهانخوار. سپاهیان فلسطین ورد زبانشان
است، اما اینها دشمن اسرائیل هستند. آنها اسرائیل را ارباب آمریکا میدانند اما
اینها آمریکا را نوکر یهودیها میخوانند.
-
اینها که همه یکی بود یره.
-
نه دیگر. سپاهیها وقتی این حرفها را میزنند فقط ریش دارند ولی طرف مقابل
بعضیهایشان ریش و برخی دیگر سبیلهای کلفت دارند. در سپاه یک نفر وجود دارد که
وزنش از مجموع اعضای سپاه بیشتر است اما در آن طرفی ها چنین آدمی وجود ندارد.
امام جمعه خوانسار هم گفته آمریکا عوض تحریم ایران فکری به
حال دلار خودش بکند که هر روز دارد گران تر میشود. بخدا روم سیاه. جدی هم گفته.
یکی زحمت بکشد یک چرتکه بردارد و یک سر برود منزل حاج آقا، برایش قضیه را روشن
کند. خدا از برادری کمتان نکند.
مطلب این هفته را با متن کامل دعای افطار ماه رمضان سرلشگر
حسن فیروزآبادی به پایان میبریم:
بار الها، شرمنده.
ایشالا فردا جبران میکنم.
* رای دادی
** اصلاحات
*** اعلام نامزدی در انتخابات
:)))))))))))))))))))))) آقا من از طرفداران خاتمی بودم. دوستش هم دارم اما کلی با این مطلب خندیدم. ولی چون حال فحش خوردن از دوستان رو ندارم نمیتونم همخوان کنم تو فیس بوک.
پاسخحذفعزیز جان نگذار تروریست ها بهت دیکته کنند که چه باید بکنی. فکر کن اگر سید جای تو بود چه میکرد؟ بعد اون کار رو نکن!:)
حذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف