راههای همزیستی
مسالمت آمیز با جمهوری اسلامی:
در دوران بغرنجی به سر میبریم. فعالان بین اصلاح کردن و مماشات با جمهوری اسلامی از این سو و سرنگونی و نابودی آن
از آن سو بر سر دوراهی گیر کرده اند. جمهوری اسلامی هم که نگراااااااااان، به بیضه
اسلامش هم نیست.
بسیاری از دوستان از من میپرسند: سیاوش، به نظر تو چرا دماغت اینقدر پَخ است؟ و من پاسخی ندارم. اما وقتی میپرسند
این اصلاح طلبان طرفدار مماشات چه فکری میکنند؟ جواب میدهم: این بروبچ فکر
میکنند شاید یک روز خامنه ای از خواب بیدار شود و پسرش را صدا بزند و بگوید: مژتبی
جان، بابا. هر چه فکر میکنم، میبینم که این راه ما عاقبت خوژی نخواهد داژت. از
امروز انتخابات، زندانیان، زَران فتنه، زاخت فیلم، خانه زینما، مغز ما، اموال ما، ماهی،
تریبون، ارز، ژُربِ خَمر، دانژگاه، فعالیت نژریات، نژر کتاب، روابط نامژروع، وَرزِژ،
ژیژَکی بَزتن، ژورِژ ژَبانه، ژُر ژُر ژاژیدن در ژریعت، کُژتن ژپژ ژپژ کژ ژژ پا،
همه و همه آزاد باید باژد.
شاید هم منتظرند این بابا ریغ رحمت
ایزدی را بنوشد و سران سپاه از همه اموال و کشور دست بشویند و بروند دَدَر. واللهُ
هَم لا اعلم. پرسیدم. خودش گفت. باری تصمیم گرفتم که این بار برای این دوستان
مخالف تحریم و هرنوع مداخله خارجی و برای طرفداران صلح و صفا (صفا با بوسیدن دست
آقا اشتباه نشود) و غنی سازیِ معقول و اصلاح رژیم، راههای تغییر ماهیت رژیم به
مرور و بدون هیچ هزینه مادی و معنوی را شناسایی و افشا کنم. حالا باز عدهای میگویند
سیاوش جان! باز که داری به خودیها میزنی، فکر سوءاستفاده ها هم باش داش! در پاسخ
باید بگویم که: نه داش، دیگر درسم را یاد گرفته ام، آدم عاقل از یک ریسمان سیاه و
سفید دوبار ته چاه نمیرود. علی ای حال ببینید این راهها به کارتان میآید یا نه:
1-
خوراندن مغز دو جوان به خامنهای، هر شب.
2-
تعریف از کارگردانی فرج الله سلحشور (فرج آقا) در سریال
یوسف پیامبر.
3-
ماساژ دادن فیروز آبادی با روغن نارگیل، هفتهای یک
بار.
4-
پاک کردن دماغ جنتی پس از هر خطبه (فین اختیاریست).
5-
آموزش تفاوت یارانه و رایانه به صدیقی.
6-
بازی پانتومیم با احمد خاتمی.
7-
بوسیدن صورت احمدی نژاد.
8-
جمع آوری و نشر سرمقالههای کیهان.
9-
نشستن پای بساط تریاک با رحیم پور ازغدی.
10- پیشنماز شدن جلوی مصباح یزدی.
11- جوریدن* ریش رادان.
خیلی شرم آور بود؟ رویتان نمیشود نه؟ خب واقعا بهتر است به جای این اعمال
ننگین، آدم برود این کارها را بکند که هم آبروریزیشان کمتر است هم جذابیتشان بیشتر:
اعمال ناننگین(!) و مفرّح جایگزین:
1-
تیز دادن در آسانسور پیش از سوار شدن چهار نفر دیگر.
2-
برهنه کردن فیروز آبادی، ضربه زدن با کف دست و تماشای
امواج ایجاد شده.
3-
رمزشکنی جملات جنتی (با این شروع کنید: یه فه هکری به
کهن).
4-
کشیدن ماریجوانا با قرائتی.
5-
شیاف فلفل قرمز به احمد خاتمی و تماشای اثرات آن.
6-
وادار کردن صدیقی به گفتنِ: شیش سیخ جیگر، سیخی شیش
زار.
7-
بحث انتقادی با مجاهدین.
8-
خوراندن مسهل به فیروزآبادی و قفل کردن درب دستشویی.
9-
آموزش درجات نظامی به 75000 سردار سپاه.
10- مجبور کردن حسین شریعتمداری، رحیم مشایی و مصباح به اجرای
ویدئو کلیپِ سوسن خانم.
امیدوارم اینها افاقه کند. جداً
عرض میکنم.
گوربابای اوباما
آخر خوادر من، (خواهر+برادر. برای
صحبت با مخاطب ناشناخته. کپی رایت سیاوش صفوی 2012) نه تحریم، نه حمله، نه مداخله،
مردم هم که زیر چکمه، نکند منتظر خاله ریزه و قاشق سحرآمیزش هستید؟ اِه، جداً؟ مگر
نشنیدید؟ خاله ریزه و باندش را که به جرم رمالی، راه اندازی خانه فساد، استعمال و فروش
مواد مخدر، راه اندازی سایتهای پورن، جاسوسی برای اسرائیل، همکاری مجاهدین، مجاهدت
با همکارین، اخلال در نظم عمومی، ایجاد ترافیک، اقدام علیه امنیت ملی، ملیت علیه
اقدام امنیتی، زورگیری، فروش باربی، نشر اکاذیب، شیطان پرستی، لواط، زنا، زنا با
لوطیان، لواط با زانیان و تلاش برای براندازی نظام دستگیر و محاکمه کردند و در
تمامی موارد اتهام ایشان را محکوم شناخته همه را به 16 بار اعدام با اعمال شاقه
محکوم کردند. اعدام با اعمال شاقه چیست؟ جانم برایت بگوید که، اعدام با اعمال شاقه
به این صورت است که شما به اعدام محکوم میشوید، بعد شما را در یک اتاق میبرند و
از ماهواره مصاحبه فعالین حقوق بشر ایرانی آنسوی آبها را به شما نشان میدهند که
هی میگویند خود شما که فردا قرار است دار فانی را وداع شوید مخالف هرگونه دخالت
خارجیها برای تغییر وضعیت و نجاتتان هستید. و مردم هم در خیابان اگر شعاری دادهاند،
در حقیقت ندادهاند، یا اگر هم دادهاند(اینقدر چیپ نباش خواننده عزیز!) آن شعاری
که اینها میگویند دادهاند (اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما = این با ما،
اون با ما، گوربابای اوباما). بعد هم به مدت 24 ساعت بازجوها مینشینند و به قیافه
شما پس از شنیدن این مصاحبهها میخندند. ولی درست میشه. از شما که گذشت. شاید نفر
بعدی.
والسلام علی من التبعی و لاغیر.
*جوریدن: جُستن و کشتن شپش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر