۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

قرمزی لبای تو، یا سرخی مغزت











ما همه شیران، ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دم به دم

فرضیه 1: اکثر فعالین حقوق بشر کمونیست هستند.
پرسش 1: اگر فعال حقوق بشر بودن مساوی کمونیست بودن است، آیا حقوق بشر چپکی می‌شود یا سبیلو؟
پرسش 2: چرا فعالین کمونیست، اکثراً فعال حقوق بشر هستند؟

فرضیه 2: بسیاری از موجودات تک سلولی برای بقا از موجودات چند سلولی(میزبان) تغذیه می‌کنند.
پرسش 1: آیا تلاش باکتری‌ها برای ازدیاد تعداد خود و نابود کردن بدن میزبان امری غیر اخلاقیست؟
پرسش 2: چرا فعالان کمونیست (حقوق بشر) ایرانی فقط در کشورهای غیرسوسیالیست رویت می‌شوند؟

مقدمه:
از آنجا که هروقت آمریکا دستش را توی دماغش میکند، توی سر سگ هم بزنی یک فعال حقوق بشر بیرون می‌افتد و عمل ننگین امپریالیسم آمریکا در فرو کردن انگشت خود در هر سوراخی را محکوم می کند، و از آنجا که دو پدر معنوی فعالین کمونیست جدید ما (چین و روسیه) با صدور قطعنامه علیه بشار اسد مخالفت کردند و صدای فعالین حقوق بشر در نیامد و در این یک مورد همه چی آرومه و من چقدر خوشحالم، به چند استنباط میرسیم:
استنباط 1-قوانین حقوق بشر درباره کشتار جمعی یک رقم خاصی را تعیین کرده که بشار اسد هنوز به آن نرسیده. پس ما باید او را فریب دهیم و در سکوت صبر کنیم که تا میتواند آدم بکشد و از آن عدد رد شود تا بتوانیم محکومش کنیم. (فقط دوستان دست بجنبانند تا سوری ها منقرض نشده‌اند عدد را اعلام کنند).
استنباط 2- جهان به 4 ربع کره تقسیم میشود که سه چهارم آن پلید و دیکتاتور و امپریالیست و حتی پدرسگ هستند و یک چهارم شمال شرقی از بازماندگان معصومین علیه السلام هستند که ما با تفکر غرب زده خود نمیتوانیم درکشان کنیم ولی می‌دانیمکه قرمزی لبهای آنها در هیچ مداد رنگی موجود نمیباشد.
استنباط 3- حقوق بشر فقط زمانی اهمیت دارد که آدم بده ی داستان کاپیتالیسم و امپریالیسم باشد. به عبارت دیگر: بشر = هر کسی که از آمریکا و غرب خوشش نیاید. نه سوری‌ها که از آنها درخواست کمک کرده‌اند. همانطور که مارکس در کتاب کاپیتال ذکر می‌کند:
کاپیتالیسم بده، بد بد، خیلی بده، بد بد
استنباط 4- استانداردهای دوگانه و ایدئولوژی پرستی فقط برای دیگران بد است.
استنباط 5- ما یک عموی خدابیامرزی داشتیم، نفخ شدید داشتن. دور از شما گلاب به روتون در کار سلاحهای کشتار جمعی بودند، مجلس خلوت کنی بودن برای خودشون ماشالله. اینقدر که دیگه براشون تو هیچ مجلسی آبرو نمونده بود (قضیه مال 40 سال پیشه عرض میکنم، اون موقع عوارض نفخ خیلی بدبوتر بود). بعد این عموی ما، دیگه هروقت میخواست بره یک مهمانی درست و حسابی، از ترس اینکه کسی نشناسدش سبیل مصنوعی میگذاشت و کلاه و خلاصه حسابی خودش رو استتار میکرد. معمولا اسمش رو هم عوض میکرد. چون اگر میفهمیدن این همون باباست که هر جا رفته نشسته گند زده، از اونجا هم مینداختنش بیرون. نمیدونم ربطی داشت یا نه، یهو یادم اومد. خدا رفتگان همه رو شفا بده.
با توجه به این استنباطات، فرض اول تأیید می‌شود. اکثر فعالان حقوق بشر در حقیقت کمونیست هستند
پیشنهاد: تغییر نام فعالان حقوق بشر به شیران علم سرخ.
حال فرضیه دو را بررسی میکنیم.
موضوع دیگر حضور تمام این فعالان کمونیست (حقوق بشر) در کشورهای کاپیتالیست و غربی است.
از آنجا که کمونیسم کلا هرجا رفته آباد کرده و جمعیت را تصفیه و آپگرید نموده است، طبیعتا کشورهایی که این تجربه را شده‌اند نیازی به شنیدن این که چقدر کمونیسم خوب است ندارند. چون جایش هنوز درد میکند. حکومت‌هایی هم که مردمشان هنوز دارند این تجربه را می‌شوند، خودشان بهتر میدانند چطور این تجربه را به مردم بکنند و نیازی به تعریف و به به چه چه خارجی‌ها ندارند. کلا از ریا و فخر فروشی خوششان نمی‌آید.
به نظر می‌رسد که تنها جایی که هنوز این پیام نجات بخش را نشنیده تمامی کشورهای ثروتمند هستند که سطح رضایت و رفاه شهروندی بالایی دارند. این مردم ناآگاه هنوز نمی‌دانند که از چه موهبتی بی بهره‌اند و چه آینده درخشانی را دارند از دست می‌دهند، چون تنها به ظواهر نگاه می‌کنند. ظاهر موضوع این است که میانگین حقوق سالانه یک آلمانی تقریبا به اندازه بودجه رفاهی یک سال کشور کره شمالی است. یا درآمد سرانه یک سال هر هلندی به اندازه حقوق سه نسل از یک خانواده در کوباست. یا قیمت یک همبرگر در آمریکا به اندازه حقوق یک کارگر چینی در هفته است.... مطمئنم یک نکته ای را میخواستم ثابت کنم ولی بعد از نوشتن این موارد و دقت درآنها الان در به در به دنبال روادید و ویزا هستم که من هم بروم این بدبختهای مرفه را ارشاد کنم.
اما باطن قضیه اینجاست که رهبران تمام این کشورهای کمونیستی، که رعایایشان تحت فشار و سختی زندگی می شوند، تصمیم گرفته اند که مردمانشان قصد دارند با امپریالیسم و نظم نوین جهانی مقابله کنند و آمریکا را سر جای خود بنشانند و پوزش را بزنند. در این راه نیز باید هزینه داد.
اینجا باز این سوال به وجود می‌آید که: یعنی تمام این منازعات سر این است که چه کسی آلت بزرگتری دارد؟ پاسخ منفی است. چون همه می‌دانند آمریکا و غرب آلت بزرگتر را دراختیار دارند، ولی اینطرفیها حاضر نیستند تسلیم امیال آنها شوند. فقط به سرنوشت غم انگیز کشورهایی که تسلیم امیال آمریکا شده‌اند نگاهی بیاندازید:
1-    ژاپن. ژاپنی ها پس از فاجعه دردناک هیروشیما و ناکازاکی مجبور به تن دادن به امیال نامشروع آمریکا شدند (برای افرادی که با این فجایع آشنا نیستند، تصور کنید که آمریکا در ژاپن کودتا بکند و مصدقشان را سرنگون بکند، بعد دوتا بمب اتم هم بزند و چند صد هزار نفر را بکشد، بعد برود از گیشاهایشان هم استفاده کند). اکنون مردم این اقتصاد سوم دنیا بسیار غمگین، بی‌عصمت و از ‌غیرت ایرانی بی‌بهره هستند. تازه از 150 میلیون ژاپنی هر سال چند هزار نفر خودکشی می‌کنند.
2- کره جنوبی. این نکته که کره جنوبی در نقشه تقریبا به اندازه حرف "خ" خراسان است و یکی از ده کشور صنعتی دنیاست، نباید باعث شود فراموش کنیم که آنها نیز از هویت و غرور و غیرت ایرانی بهره‌ای نبرده‌اند و دربرابر تاریخ همواره سرافکنده خواهند بود.چون آمریکا در جنگ دو کره از آنها دفاع کرده است. جومونگ هم دروغ است. ما آریایی هستیم و خفن.

حال به کشورهایی که به ریسمان کمونیست ها چنگ زدند و از تفرقه گریختند نگاهی بیاندازیم.

1-    کوبا، این موضوع که کشوری با بزرگترین فاحشه خانه‌های جهان در طول 40 سال تبدیل به بزرگترین فاحشه خانه جهان شد چیزی از ارزشهای برادر فیدل در طول 40 سال حکومت کم نمی‌کند. شما فقط ریش را ببینید حال کنید. تازه رفیقِ چه گوارا هم بوده، به به. اگر با بن لادن هم رفیق بود دیگر محشر بود. غرور ملی در حد بنز. هرچند مردم این کشور به عمرشان بنز، تلویزیون رنگی، موبایل، ماهواره، کامپیوتر، اتو، بیسکویت و غیره ندیده‌اند.
2-    کره شمالی، خبری در دست نیست. احتمالا اینقدر خوشبخت هستند که نمیخواهند باقی جهان به آنها حسودی کند. پرنده‌هایی که برای مهاجرت از روی این کشور عبور می‌کنند دیگر مشاهده نمی‌شوند. تقریبا شبیه سیاه‌چاله می‌ماند با کاربرد کمتر. چون سیاه چاله حداقل جا باز کن است. در عوض، غرور ملی در حد الف.گاف. آمریکا حتی نمی‌تواند به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست، حال یا به این دلیل که بر اثر سوء تغذیه اکثریت مردم این کشور ابروهایشان را از دست دا‌ده‌اند، یا به خاطر بمب اتم و موشک‌های دوربرد غرور انگیزشان.

حال مردم با دو انتخاب روبرو هستند، شرف، غیرت و غرور ایرانی، یا  غذا خوردن، اعدام نشدن، رفاه، آزادی بیان و آزادیهای فردی و اجتماعی. در ظاهر این انتخاب دوم زیبا به نظر میآید اما یادتان باشد اگر آن را انتخاب کردید یک بورژوای (اگر فقیر بودید خرده بورژا صدایتان میکنیم) خودفروش برده امپریالیسم الدنگ و خائن هستید که بمحض اینکه به قدرت برسیم اعدامتان میکنیم. با دقت انتخاب کنید. دلایل قوی باید و معنوی.
تفاوت بزرگ کمونیسم و اسلام گرایی: اسلام گرایان بیش از 1200 سال است که معتقدند هنوز ورژن درستی از اسلام اجرا نشده و اگر روایت درستی از دین مبین بتواند حاکم شود همه چیز درست می‌شود، در حالیکه کمونیست ها فقط 100 سال است که چنین اعتقادی را درباره ایدئولوژی خود دارند.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

من، مقدسات و شاهین نجفی



حملاتی که به این دوست خواننده عزیزمون شاهین نجفی شد بابت آهنگی که حتی توش توهینی هم نشده به کسی ولی اسم یه بابایی ذکر شده که برای آقایون مقدسه ، من رو عمیقا به فکر انداخت(رحلت جانگوزامام امت و رهبری جنبش سبز رو عرض میکنم، وگرنه امام نقی رو که کسی نمیشناسه). اعتراف میکنم که در اون لحظه توالت بودم و از یبوست شدیدی رنج میبردم در نتیجه افکارم شاید خیلی زیادی عمیق شد. ولی به این نتیجه رسیدم که تقدس موضوع مهمی است و وقتی چیزی برای عده ای مقدس است، کسی حق ندارد به آن بالاتر از گل بگوید. تا اینجاشو موافقین دیگه؟
خب، پس بنده در همینجا لیست موضوعات و چیزهایی که برام شدیدا مقدس هستند رو ذکر میکنم، ببینم کسی بعد از این درباره اینها بدون اینکه دستش رو بگذاره روی قلبش صحبت کرد، هرچی دیدید از چشم خودتون دیدید.
1- قیمه بادمجان. دوران بازنگشتنی کودکی رو به یادم میاره.
2- آهنگ بوهیمین رپزودی گروه کویین، اولین بار که گوش دادم چشمانم به روی موسیقی قوی باز شد.
3- سکس در پوزیشن 69 و ریورس کاو گرل، تجربه غیر قابل وصفیه. خدا قسمت همه بکنه.
4- سیگار بعد قهوه. سیگاری ها میدونن چی میگم.
5- کریستوفر هیچینز رحمت الله علیه و ریچارد داکینز مدظله العالی. به ترتیب در زمینه سیاست و رد ادیان از این دو نفر خبره تر نمیشناسم.
6- گوزیدن در اتاق خالی،فراموش کردن اتیکت اجتماعی برای حتی یک لحظهخیلی لذت بخشه.
7- ران جرمی بزرگ، سوپر استار فیلم های پورن 3 دهه اخیر. همون خپل کوتولهه رو میگم که وسط کله اش کچله. میدونین کیو میگم فیلم بازی نکنید. در تین ایجری از او خیلی چیزها آموختم و بعدا فهمیدم اشتباه کردم که آموختم. ولی این خاطره است که میماند.
8- شهر قصه اثر بیژن مفید. برترین اثر تئاتر موزیکال تاریخ ایران. باهاش بزرگ شدم. درود بر روح پاک روباه ملا و خرس رمال.
9- برادران کارامازوف داستایفسکی، هکلبری فین مارک تواین و خداحافظ گری کوپر رومن گاری. هرکس اینها رو زیر سوال ببره خودش زیر سواله.
10- ییلاقمون آب اسک بین تهران و آمل. از بیماری کشور به اونجا فرار میکردم و درمان میشدم.
11- ارضا کردن طرف و لذت بردن از این کار. بدون هیچ انتظاری. عشق اینجا معنی پیدا میکنه.
12- حالا که فکر میکنم کلا سکس برام خیلی زیبا و مقدسه. یه بار دیگه بشنوم یکی از این پفیوذا ازش بعنوان هوای نفسانی و وسوسه شیطان و رابطه نامشروع و کثیف یاد کنه خشتکشو پرچم میکنم.
بادهای تغییر دارند میوزند برادران مذهبی، یا بپذیرید و به برادرانتون در واتیکان پس از تفتیش عقاید ملحق شوید، یامنتظر لیست های بعدی ما باشید.


۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

گزارش کاردار کمپ حضرت حجت به برادر اسی




السّلام عَلی الأمیرَ التَتلوا واللیدی جاجا، و لا تتَعَجّبوا والله میستیریوساً عظیما .

سلام برادر. شرمنده که این چند وقت سرم خیلی شلوغ بود و نتوانستم جوابت را بدهم. حجت خان سلام میرسانند. گفتند که یا این جمعه تشریف میارند یا جمعه بعدی. اینجاهم این بوروکراسی دست از سر ما بر نمیدارد عزیز. همه اش این هفته برو هفته بعد بیا. اما از من بپرسی بعید میدانم به این زودی کارها ردیف بشود. مشکلات زیادی گریبان گیرمان شده. اوضاع بدجوری قاراشمیش است. از کجا برایت شروع کنم؟
عیسی خان باز با پدرش دعوایش شده. فشار می‌آورند که ازدواج کند، او قبول نمیکند. حق هم دارد به جان تو. آدمی که قرار نیست بمیرد چرا باید تا ابدیت خودش را بدبخت کند؟ پدرش هم قهر کرده و همه کارها را گذاشته و رفته جوابمان را هم نمیدهد. میگوید شما پسرم را از راه به در کردید. ولی من فکر می‌کنم اصل عصبانیتش بخاطر مریم باشد. مریم هر روز به او بابت ارث عیسی گیر میدهد. شنیدم که خدا هم گفته میخواستی دوباره شوهر نکنی، حالا که کردی دنده شوهرت نرم نجاری کند خرج پسرت را بدهد. (بین خودمان بماند برادر، به نظرم مشکوک شده که عیسی پسر یوسف نجار باشد ولی از رودربایستی جرات نمیکند آزمایش دی ان ای بگیرد. آخر اگر معلوم شود که عیسی پسرش نیست جواب پاپ را کی بدهد؟ یک میلیارد مسیحی باید بروند غاز بچرانند). عیسی هم که هر شب میرود به این کافه های مبتذل، یک دختر زیبا را پیدا می‌کند، برایش آب را تبدیل به شراب می‌کند؛ دختره جو گیر میشود و عیسی هم میآوردش خانه و به اذن خدا بر زمین میکوبد. اصن یه وضی.
از این طرف چند ماه است حقوق و مزایای بچه ها عقب افتاده. (به جان خودم 3 ماه است مرخصی نرفته ام.) هی به این موسی گفتیم ترتیب قارون را نده، اسپانسرمان میشود، به دردمان می‌خورد. گوش نداد که. دریغ از یک ارزن رافت اسلامی از جانب موسی. گفت اسپانسر با من. الان هم رفته مصر باباهه را تیغ بزند ولی باباهه گفته چه رویی داری تو. هنوز داریم از خیابان قورباغه جمع میکنیم. موسی هم دارد برمی‌گردد ولی آنطرف دریای سرخ گیر کرده. هی عصایش را به آب میزند که باز شود و او عبور کند، ولی کو خدا؟ خدا که ما را بایکوت کرده و به بیضه اسلامش هم نیست، آب هم که بی خدا باز نمی‌شود. الان که این نامه را مینویسم موسی مثل اسکل ها آنطرف دریا نشسته و هر 5 دقیقه عصایش را در آب میکوبد. ملت هم فکر میکنند دیوانه است، هی بهش پول میدهند. اسپانسرمان شوخی شوخی دارد ردیف میشود.
از آن طرف حجت خان هر روز برای تصمیم گیری در زمینه لشکر کشی هنگام ظهور جلسه میگذارند. باید نظراتی که رد و بدل میشود را بشنوی. جر واجر می‌شوی از خنده. یکی از حمله با اسب و شمشیر میگوید که به نظرش ابهت بیشتری دارد. آخر پدر سگ با کدام اسب می‌خواهی از اقیانوس رد شوی؟ اسب آبی؟ بعد هم فکر کن آقا سوار اسب، حالا اسبه هی پشگل بیندازد، جفتک بزند، افت دارد خب. آن یکی از تانک و کشتی های هواپیما بر می‌گوید. انگار باقی کشورها ندارند این چیزها را. تصور کن تانک خراب شود. آقا دراز کشیده باشد زیر تانک برای تعمیر، روغنی و دودی. آبروریزی. تازه کار باید برق آسا تمام شود. با این چیزها کار خیلی طول می‌کشد. همین مانده حضرت حجت درگیر جنگ چندساله با دشمن بشوند؛ محبوبیت شان کاسته می‌شود، اوضاع اقتصادی افول خواهد کرد، اوه اوه فکر کن اگر در جنگ شکست بخورند و مجبور به پذیرش آتش بس شوند چه می‌شود. می‌شویم خمینی. حالا کمی خوش تیپ تر. اینهمه آفتابه لگن 1400 سال، شام و ناهار هیچی. اصلا ابهت قضیه به فاک می‌رود. ولی نظر من رد خور ندارد. لیزر و سفینه های فضایی. جنگ ستارگان را دیدی؟ کدام کافری را میشناسی که وقتی یک سفینه فضایی با لیزر جلوی پایش شلیک کند الله اکبر نگوید و شلوارش را رنگ آمیزی نکند؟ از الان به گروه مهندسی گفته ام در زیر زمین با قابلمه و دیگ و آفتابه مشغول ساخت اولین نمونه آزمایشی هستند. چند تا از آن دختر پسرهای 13 ساله تان که در زیرزمین انرژی هسته ای کشف کرده بودند را هم بفرستی ممنونت میشوم. اگر جواب بدهد که تمام است. به حول و قوه الهی با لشکر فرا مدرن حق به‌نحوی ماتحت کفار را مورد رحمت و کرم و مسعود و باقی برو بچ قرار خواهیم داد که کفار چنان به کلام حق چنگ بزنند که هنگام اورگاسم به سینه های همسرانشان چنگ نزدند.
برایت خیلی منفی بافتم برادر. حالا بگذار کمی هم از کارهایی که درست و طبق برنامه پیش می‌رود بگویم. کمیته سرگرمیها و ارشاد پساظهور برنامه‌های مفرح و هیجان انگیز برای تمام اعضای خانواده پیش بینی کرده که به محض ظهور برای انجامشان اقدام خواهد شد. بولینگ با فیروز آبادی و باقی آقایان (آقایان نقش میله را بازی خواهند کرد). خوردن رادان با نیم من عسل. خوراندن جنتی به فیروز آبادی... حالا که فکر میکنم به نظرم این چندان چیز عجیبی نیست، خوراندن فیروز آبادی به جنتی باید دیدنی تر باشد؛ یادم بماند در جلسه بعدی مطرح کنم. دیگر اینکه، کارناوال تنفیذ مقام رهبری عالم انسانی به حجت خان توسط حوزه علمیه قم با رقص عبا و دمپایی توسط علما. آخرش هم بستن راه گوز احمد خاتمی، این پیشنهاد خود آقا بود. میخواهند ببینند چشمان این مردک تا کجا ظرفیت بیرون زدن دارد.
موفق باشی برادر. سنگر را حفظ کن دو دستی تا ما بیاییم.
پانوشت: راستی تا یادم نرفته آقا خواستند حتما سفارش کنم که برای لحظه ظهور این محمودتان را یک حمام بفرستید، بگویید ریشش را هم کمی تمیز کند، یک کت و شلوار شیک هم بپوشد. آقا عکسش را که دید دلش آشوب رفت. نقل به مضمون حرفشان این بود که: این چندش دارد زمینه ظهور ما را آماده میکند؟ صد رحمت به بوشوگ. این بابا خیلی به ایمیج ما آسیب می‌رساند. دوتا عکس از ما با هم گرفته شود فاجعه ی پابلیک ریلیشنز است. لطفا زودتر رسیدگی کن.
پانوشت 2: جعفر جنی هم گفت بهت بگویم هوووووووووو، گفت خودت میفهمی.
قربانت